جرقه مامان و باباجرقه مامان و بابا، تا این لحظه: 9 سال و 7 ماه و 11 روز سن داره

Before you were conceived I wanted you...

آزمایش و سونوی غربالگری1

1393/1/26 17:28
نویسنده : مامانِ جرقه
434 بازدید
اشتراک گذاری

دیروز (25 فروردین) اولِ وقت مطب بودیم و برام آز غربالگری و سونوی ان تی نوشت و معاینه شکمی کرد و گفت رحمت خوب رشد کرده و غیره زیبا

 بعد گفت بذار ببینیم میشه صدای قلبشو بشنویم (هفته 13 بودم) فشارمو گرفت و گوشی رو گذاشت و همسرچه رو صدا کرد خیلی کوچمولو اون تَه مَها صدای ضربانش اومددد بغل

بعد صداهای دیگه ای هم بود که گفت اونا تکون خوردنِ بچه س اما تو هنوز حس نمیکنی از هفته 19 ،20 حس میکنی جشن
بعد اومد بیرون به همسرچه میگه این خانوما تا صدای قلبو نشنون همش فکر میکنن رشد نکرده و نگرانن الان خیالش راحت میشه دیگه متنظر (دقیــــــــقا حسی که هر روز به همسرچه میگفتم خندونک)

بعدشم بهمون گفتن که آزتو دادی و سونوتو نیاز نیست جوابشو بیاری (انگار با معاینه به یه دیدی میرسن فکر کنم) وایسا 4 هفته دیگه بیا یه دفعه هم ویزیت بعدیت شه هم برات آز غربالگری 2 رو بنویسم، ازش پرسیدم سونو و آز با همن؟ (غربال 2) گفت نه، سونو دیرتره :/

بعد اومدیم بیرون دیدم آزمایشگاه داور پناه نوشته آزمایشو، دوست داشتم جیغ بکشم دیگه!! (دلم میخواست برم نیلو و سونو رو برم فاطمه مهتاب قربانی یا فریور فرزانه) خلاصه دیدم رفتم تو هفته 13 و دیگه فرصت وقت گرفتن نیست گفتم بیا همینو بریم (که خوب شد اینکارو کردم راضی این از اون زود قضاوت کردنام بود زبان  همسرچه میگفت سامره یزدی امکان نداره جای بد معرفی کنهو...)


هردوشون همون دور ور کریم خان بود، خلاصه نمیدونستم اول باید برم سونو درسخوانرفتم آزمایشگاه (که محمد میگفت دستگاهاش مجهز و پیشرفته بود، من دیگه اونا رو ندیدم اما سیستم دستشویی برای آز ادرارش عاالی بود چشمک ) مسئولش پرونده رو نوشت و آز خون و ادرار رو گرفت و گفت زود برو سونو جوابشو برام بیار

--- بعدا تو سرچ، و پرس و جو از دوستان فهمیدم آزمایشگاه بسیور عالی و معروفی هست !

رفتیم سونو، ساعت 4 بود گفت باید بین مریض بشینی (چون نوبت نداشتم) اما چون دکتر نیومده بود و مریضا هم نیومده بودن بعد از 3 4 تا وقتی رفتم تو، تنها بدیش این بود هر مریض که میومد بیرون دکتره خودش تایپ میکرد و یکی از این مسئولا میرفتن تایپا رو میاوردن و کلی تایم این وسط میرفت و منم هی غر میزدم که اه این خوب نیست و  ... :)))خجالت
اسم دکتر هم فریبا خودکار بود
بعد رفتیم تو یه خانم دکتر تپلچه :) و آروم و مهلبون، به من گفت بخواب و روبروم یه مانیتور توووپ بود به محمد هم گفت صندلیتو وردار بیار جلوی این مانیتور (مانیتور جلوی خودش)

دستگاهاش مجهز بود و خودشون هم بسیار با آرامش و مهربون و خند رو راضی
پرسید هفته چندی گفتم طبق سونوی اول 13 گفت الان خودش میگه صبر کن :)) خلاصه سونو رو شروع کرد و گفت بعلههه خودش میگه هفته 13 م بغل
جرقه مون رو دیدیمممم ^_^ دونه دونه و با حوصله تموم اجزاش رو نشون میداد و میگفت سالم و نرمال و .... مثلا ستون فقرات از گردن تا کمر سالم خداروشکر (خودشم میگفت خداروشکر :)  آخه من تو دلم میگفتم، خووو روم نمیشد محبت) یا دست راست سالم؛ بعد گفت واسه بابا بای بای کن و پروب رو رو شکمم لرزوند مثل دست تکون دادن شد بغل خدا خیرش بده تموم اون ثانیه ها برامون شیرین بود ، بعدم استخوان بینی رو که نشون داد و گفت این برامون مهمه و گفت سالمه و اندازه زد و ... کبد و مثانه و ریه و ... و ... رو هم همه رو گفت ^_^

بعد گفت این پدر بچه چرا اینقدر ساکته ! (نمیدونم بقیه پشتک وارو میزدن یا چی؟  :)) ولی خب من قیافه محمد رو میدیدم و میشناسمش دیگه تو دلش چیـــــــه ^_^ ) بعدم گفت چقدر دستاش بزرگههه رو کرد به محمد گفت کپ باباشه :دی یعنی دیگه تیر آخر رو به قلب همسرچه بیچاره من زد :)))  ایشون که هر روز هی میگفت کِی آبان میاد من هوشتی هوشتیش (!) کنم (والله این هوشتی هوشتیه یعنی همون گودی وودی و ور رفتن و : ...دی)

گفت چقدر وول میخوره :))) راست میگفت اینقدر تکون میخورد :)))) بعد گفتم یعنی شیطونه؟ گفت نه یعنی حرکاتش طبیعیه و این خیلی خوبه(!) محبت

بعدم دیدم خودش چیزی نگفت گفتم جنسیتش الان مشخص نیست؟ گفت خیر!! بعدم توضیح داد که مشخص بودنش مشخصه اما چون 1 درصده (1 درصد به نفع 50 درصد) ما نمیگیم چون میرن به همه اعلام میکنن و لباس میخرن و ... درصورتی که تا هفته 20 نمیشه دقیق گفت!!! خلاصه هر چی گفتیم بابا بگو به کسی نمیگیم لباسم نمیخریم گفت نه حدسه فقط :/

بعد توضیح داد که اگه همین سایز نی نی الان بیرون بود و اگه پسر بود مثلا، یه خودکار کنارش بود نوک اون رو نشون داد گفت اینقدر میشد آلت تناسلیش اونوقت من چطور بگم؟!
فقط میگفت هفته 20 بیا بهت میگم! :(( هفته 20 یعنی 7 هفته دیگههههه :/
میشه نیمه خرداد :|

بعدشم گفتن که دیگه نیاز نیست آز غربال2  رو بدی این الان همه چی اوکی و نرمال بود و تیغه بینی و ... دقیقا تو رنج استاندارد هستش، گفتم فکر کنم الان اجباری به همه میدن، گفت خب پس سونوتو همون هفته 20 بیا :/

بعدشم جواب سونوی شیکولیِ در پاپکو پیچیده شده و سی دیِ کامل سونویِ جرقه رو گرفتیم بغلمحبت

س.ن: تو ماشین همسرچه میگفت خدا کنه شبیه شما بشه زیبابغل

پسندها (1)

نظرات (0)