جرقه مامان و باباجرقه مامان و بابا، تا این لحظه: 9 سال و 7 ماه و 11 روز سن داره

Before you were conceived I wanted you...

حالات بارداریم!

1393/7/14 16:25
نویسنده : مامانِ جرقه
481 بازدید
اشتراک گذاری

راستش اینو اینجا مینویسم که بعدا یادم بمونه! :) و هیچ ارزش دیگری - حتی خواندن- ندارد :دی

 

من الحمدلله ویار نداشتم اما آخرای اسفند و توی دو هفته ی عید نوروز (بین هفته های 8 تا 11) همش هر چی میخوردم سرِ دلم میموند و خوردن لیموترش یا سماق! یا نوشابه ی سون آپ حالمو بهتر میکرد!

آقای دکتر بهم قرص زنجبیل داده بودن و خوب بود، اما بلافاصله بعد از غذا نباید دراز میکشیدم (که رفلاکس رخ میداد فکر کنم!) و صبح هم اگه به محض باز شدن چشام صبحونه نمیخوردم باز همین حسه بود :/ (که البته اینو در حالت عادی هم هستم :))) تا چشمان عزیز باز میشه باس صبحونه بخورم :دی)

آقای دکتر از همون اول بهم گفتن که وعده های غذاییمو کم حجم تر کنم و تعدادشون رو بیشتر و بعد از غذا راه برم، واسه همین مشکل خاصی نداشتم

 

توی این 9 ماه هیچی هوس نکردم! یه جورایی به این اعتقاد رسیدم که قدیم رسیدگی آقایون به خانوما کمتر بوده و فکر کنم با این موضوع ها میخواستن بفهمونن که بچه نیاز داره!! :|

البته من ویار بد نداشتم و طبق اون چیزی که تو کتابا و مقاله های خارجکی خوندم، بد اومدن از غذایی یا خواستن چیزی گاها میتونه نشونه ی نیاز بدن به مواد مغذی داخل اون (یا مضر بودن اون ماده) باشه ، یعنی ممکنه بدن نیاز به ویتامین سی داشته باشه و مادر کمبود داشته باشه و هوس پرتقال کنه، این مدل و منطقیش، فکر کنم درسته اما نه اینکه طرف سر چله ی زمستون هوس آلوچه میکنه و در خونه ها رو میزنه!! :/

مثلا من خیلی قهوه میخوردم و چون از قبل از بارداری کلی کتاب خونده بودم و تحقیقات کرده بودم میدونستم که 3 ماهه اول کافئین بسیار مضره، و همش فکر میکردم وای پس من چکار کنم؟! وقتی باردار شدم از دکتر پرسیدم و گفتن 3 فنجون در روز و لایت میتونم بخورم، اما من واقعا دلم نمیخواست! یعنی تو اون 4 ماه اول اصلا دلم کاکائو و قهوه نخواست! و فهمیدم پس جمله ی کتاب درست بوده که بدن خودش رو سازگار میکنه

 

قبل از بارداری فکر میکردم که نباید آدم دست به سیاه و سفید بزنه!! اما من بجز 2 ماه اول که خم شدن برام خیلی سخت بود -(سخت تر از الان!! سمت چپ زیر شکمم جوری تیر میکشید که قفل میکردم! البته هر دو طرف بود اما چپ بیشتر بود، شاید به نوع خم شدنم ربط داره، که بعد فهمیدم بخاطر طنابهای اتصال بین تخمدون و رحم هستن که داره رحم رو کم کم به سمت بالا میکشونه و طبیعیه)- دیگه نه تنها کارهای روتین و عادی داشتم بلکه ....

ما از تعطیلات عید تا اول تیر بنایی تعمیرات خونه داشتیم و فکر کنید من مدام این طبقه ها رو رفتم بالا و اومدم پایین و ...

اما همسرچه ی مهربوووونم اکثر کارها رو بعهده گرفته و من واااقعا مسئولیتی ندارم، انشالله که همیشه سالم و سلامت و بالا سرمون باشی مهربوووووووووونم ♥

خداروشکر تا الان هیچ دردی نداشتم، نه کمر درد نه زیر شکم درد نه لک بینی داشتم و نه استراحت، سونوها و وزن و آزمایشا و چکاپا همشون عالی بودن و این باعث شده که براحتی تو این مدت سفر رفتم (بغیر از سفر هوایی که توصیه نمیشه)

حتی آخرین سفر که چند روز دیگه ش میرفتم تو ماه 9 و رفتیم رشت عزیزم ^_^

فقط این دو هفته ی آخر خیلی سنگین شدم و اگه 5 مین سرپا بمونم انگار رو کمرم واستادم!

پ.ن: اینا بجز دردا و ضعفای روتین بارداریه که میگم.

 

و الحمدلله براحتی ورزش میکنم

فقط یه موضوع جالبه که بشینم زمین پای سمت چپم میگیره :دی سمت چپ چون نوع نشستنم به اون سمته

 

همه بهم میگن که خیلی خوب چاق شدم، کلا تا یه سایز یکسره چاق شدم و از بعدش دیگه فقط شکمم :)))

این مهمونی اخیر که همه اینو گفتن (گفتن که خودم هستم بیشتر و فقط صورتم خیلی پف کرده) خیلی خوشحال شدم :))) آخه همیشه به این نوع چاق شدن میگفتم بارداری شیک!! و حالا همه میگن خودم اینطوری شدم :)) خوشحااااااااالم ^_^

 

بغیر از پف زیاد بینی و صورتم بقیه ی علایم بارداریم به بارداری پسر شبیهه و با اینکه به این موضوعات خاله زنکی(!) اعتقاد نداشتم اما برام جالبه که اینطور شد. خصوصا که خانمایی که نمیشناسنم تا میبیننم میگن پسر داری؟!!!

مثلا این علایم خاله زنکی:) پسر است اگر:
اوایل حاملگی اول صبح حالت تهوع نداشته اید. ویار ندارید. ضربان قلب نوزاد کمتر از ۱۴۰ در دقیقه است.در قسمت شکم چاق می شوید.شکمتان مثل یک توپ بسکتبال و تیز می شود.
نوک سینه هایتان به طور قابل ملاحظه ای تیره تر می شود.به پروتئین—گوشت و پنیر—علاقه مند می شوید.
پاهایتان سردتر از دوران قبل از حاملگی خواهد شد.موی روی پاهایتان سریعتر رشد می کند.دستهایتان خیلی خشک می شود.پدر بچه هم همراه با شما شروع به چاق شدن می کند.حاملگی برایتان بسیار خوشایند است.رنگ ادرارتان زرد روشن خواهد شد و ...

اوایل که میخوندم خیلی میخندیدم سرشون ، مثلا اینکه پدر بچه هم همراه شما شروع به چاق شدن میکند :)))

اما توی کتاب بارداری نوشته بود که این که جنین پسر ویار نداره به این دلیله که هورمونهاش با مادر فرق میکنه و مکمل همن و باعث میشه حال مادر بد نشه اما جنین دختر یهو هورمونهای زنونه رو دوبرابر میکنه و حال مادر بد میشه!! اما باز هم نمیشه گفت چون دوستان زیادی داشتم که دختر باردار بودن و بدون ویار و حالت تهوع، و یا برعکس

 

یه اتفاق جالب دیگه هم که برام اتفاق افتاده و آرزو میکنم که برام بمونه و مثل علایم دیگه از بین نره! اینه که:

من آدم بد غذایی هستم (اگه بشه گفت بد غذا! چون مواد غذایی رو همه چی رو میخورم اما نوع طبخ غذا برام مهمه و دستپخت هر کسی رو نمیتونم بخورم :( ) واسه همین ترجیح میدم که گوشت فقط چرخکرده اونم گوساله، مرغ فقط سینه و .... بخورم، اونم بخاطر شامه ی قوی ای که دارمه! :/  بوی مرغ و ... اذیتم میکنه، اما الان بقولِ بازیِ spore دهانِ همه چیز خوار پیدا کردم :))

امیدوارم برام بمونه :دی البته بازم هر جایی نمیتونم بخورم :| بوی مرغِ خوب طبخ نشده واسه خوردن اذیتم میکنه مثل قبل

 

خوشحالیِ دیگه م هم اینه که ترک ندارم :))) البته تا الان :| هرچند که مهم هم نیست :دی

 

دیگه دیگه: خدارو بسیاااااااار شاکرم که این 9 ماه به بهترین نحو ممکن گذشت ، هر هفته رو با اطلاعاتش گذروندم و طبق روتین جدول بودم خداروشکر و بغیر از اون سرماخوردگی کوفتی همه چیز عالی و بیش از حد انتظار و تصورم بود

امیدوارم این چند روز باقیمونده هم به بهترین نحو بگذره و پسر عزیزمون رو صحیح و سلامت بغل کنم

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)